پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

نتایج.

پنجشنبه, ۲۵ شهریور ۱۴۰۰، ۰۱:۱۵ ق.ظ

به این نتیجه رسیده ام که رانندگی انقدر کار سختی‌ست که اینکه روزانه هزاران آدم دارند توی خیابان ها رانندگی می‌کنند از عجایب این عالم است. سبحان الله واقعا.

نتیجه‌ی دومی که به آن رسیدم این است که پسری که گواهینامه ندارد، بیخود می‌کند زن می‌گیرد. اگر نمی‌داند یک کلاچ زپرتی را چه موقع بگیرد، چطور می‌تواند یک خانواده را اداره کند؟

نتیجه‌ی سوم اینکه آرزو میکنم هیچ وقت مجبور نباشم کلاج/کلاچ/کلاژ/همان کوفتی را هی موقع رانندگی در آینده بگیرم! اصلا نمی‌دانم دقیقا کی باید آن لعنتی را تا ته فشار بدهم؟ کی تا نصفه؟ بعد مربی ام یکهو وسط خیابان می‌گوید حالا یک میلی‌متر کلاچ را بیاور بالاتر! زن حسابی! یک میلی‌متر؟؟؟؟ نه تو به من بگو یک میلی‌متر؟؟؟؟؟؟؟؟

  • ۰۰/۰۶/۲۵
  • سایه

نظرات (۴)

از این به بعد خط کش ببرید با خودتون :))

پاسخ:
نه از این به بعد اون یه هنرجو ببره که با خودش خط کش داره :,) چون زنگ زدم و عوض کردم مربیم رو :(

چرا اینقدر سخت داره یادت میده مربی‌ت؟؟-_-

پاسخ:
نمی‌دونم واقعا -___-

به پدر بگو ماشین دنده اتومات بگیرن برات

تمام مشکلاتت محو میشن :)

پاسخ:
به پدر بگم،
در زندگی آینده اگر قسمت بود با این قیمت ها و ماست ۵۰ هزار تومنی چطور به همسر بگم؟ :))

پاراگراف دوم رو برای خودم نوشتم که برای آینده استفاده کنم. هرکسی هم گفت منبعش کجاست، میگم خانم سایه حاذق‌ترین روانشناس

پاسخ:
اختیار دارید بابا :]] ولی انصافا باید اول لیست ملاک ها نوشته بشه.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">