پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

دانشگاه زیبایم.

دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۰، ۰۹:۴۸ ب.ظ

سالن مطالعه کتابخانه مرکزی دانشگاه جای بامزه ای‌ست. یک نفر تخته شاسی جلوی رویس دارد اسکیس می‌زند، یک نفر انواع کتاب های قانون را روی میزش دارد، یک نفر دارد زبان می‌خواند، یک نفر از ویدیوی یوتیوب نوت برداری می‌کند، یکی کتاب لیلی و مجنون در دست یادداشت بر می‌دارد، کلا حضور خلوت انس است و دوستان جمعند! جای من آن ته ته است. در حین رد شدن از میز بقیه سعی می‌کنم از روی کتاب های روی میزشان رشته شان را حدس بزنم. مثلا امروز دو دانشجوی حقوق، یک ادبیاتی و یک گرافیست را شناسایی کردم. یکی از بچه های علوم تربیتی خودمان را هم دیدم. امیدوارم فردا پس فردا آدم های بیشتری را شناسایی کنم.

  • ۰۰/۰۶/۲۲
  • سایه

نظرات (۲)

چرا کتابخونه دانشگاه ما سگ پر نمیزنه؟ - _-

پاسخ:
بابا اونجا رو کوهه خدایی

:') 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">