انحلال
گاهی دلم میخواهد مطالب بعضی کتاب ها و مقاله ها و کلاس ها و جزوه هایم را یکجا ببلعم! حس میکنم صبر ندارم برای اینکه دقیقه به دقیقه کلمات را وارد ذهنم کنم. واقعا دلم میخواهد فشرده شان کنم مثل یک قرص فرتی بدهم بالا. هم از شدت علاقه و هم از شدت کم حوصلگی.
یک موقعیت دیگر هم شبیه این برایم پیش آمده. وقتی کسی را خیلی دوست داشته باشم، دوست دارم در او حل شوم. مثل این روح ها که میتوانند از روحی دیگر رد شوند، من هم دوست دارم روحم را با روح طرف مقابلم پیوند بزنم. انگار روح دو نفرمان را بریزم در یک لیوان و محکم هم بزنم. طرف مقابل نخواهد هم مهم نیست، مجبور است. میفهمید؟ مجبور! البته این مورد فقط در مورد خانوادهام پیش آمده. شاید هم این قسمت هم مورد قبلی ملموس نباشد ولی سعی کردم بهترین حالتی که میشد توضیح دهم و حسم را توصیف کنم. کاری بود که از دستم بر میآمد!
- ۰۰/۰۶/۱۸
شِیک روح!