پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

توفیق اجباری

شنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۰، ۰۲:۵۵ ق.ظ
این چند وقت خیلی با چشم هایم بد تا کردم. یا حواسم نبوده و از شدت خستگی با لنز خوابیده ام، یا بین گذاشتن و درآوردن لنز هایم فقط در یک شبانه روز دو سه ساعت فاصله بوده و حتی داشت یادم می‌رفت که دو ماهشان تمام شده و باید پک بعدی را باز کنم. شب ها یا حتی روز هایی که خدا اشک به چشم هایم می‌آورد به این فکر می‌کنم شاید هم خدا می‌خواهد کمی چشم‌هایم را شست و شو بدهد (چون با این فرمانی که من دارم می‌روم جلو حکما نابود می‌شوند)، حالا یک غمی غصه ای هم به بهانه اش میندازد توی دل آدم یا هورمون هایت را بهم می‌ریزد :) واقعا شاید هم همینطور باشد. کسی چه می‌داند؟ مسائل آنقدر ها هم جدی نیستند :))
  • ۰۰/۰۶/۱۳
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">