پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

اشک شادی شمعو نگا کن، که واست نمی‌دونم چی چی

شنبه, ۶ شهریور ۱۴۰۰، ۰۷:۱۹ ب.ظ

خانم آکوآ این پست را هم در وصف شما بگذارم و سر به بالین بگذارم. ای هم‌کلاسی دبستان و دبیرستان! ای مظهر شیک و پیک بودن! ای عروس بالقوه داداش بزرگ نداشته‌ام! ای مظهر جدا خوردن خورشت و برنج! ای طرفدار فرندز! ای بغل‌دستی روزهای پیش‌دانشگاهی! ای که با هم وزن شعر های کتاب منطق را درمی‌آوردیم! ای رقیب رفیق سال کنکور! حقوق‌دان زیبای من! ای که به حرف من گوش نکردی و دانشگاه ما را به عنوان اولویت اول نزدی و هنوز هم معتقدم باید می‌زدی! ای که فاصله ما از روان تا حقوق و از تهران تا بهشتی ست! ای که متولد خیابان تابستان کوچه شهریور پلاک ۶ هستی! تولدت بر من مبارک رفیق.

  • ۰۰/۰۶/۰۶
  • سایه

نظرات (۳)

سایه جانم مرسی بابت این پست زیبا و همچنین آغشته به طنز مخصوص خودت. ارادتمند شما آکوآ :****

پاسخ:
تازه می‌خواستم بگم الهه ی اون روغن زیتون های شیک و خاص :))) که دیگه دیدم کسی نمی‌فهمه :))) خدایی بار اول و آخرم بود از اونا دیدم :)) 
محبت بهت، ۲۲ سالگیت مبارک🦋

شاید باورت نشه ولی هنوز داریم از اونا. هر دفعه هم که میبینمش یاد مدرسه میفتم D: بازم مرسی بچه 3>

پاسخ:
آقا تولدم برام یدونه از اونا بیار :))))

یه کامیون برات میفرستم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">