پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

همین یکبار، کمی عجله کنید ...

جمعه, ۲۲ مرداد ۱۴۰۰، ۰۱:۲۰ ق.ظ

صاحب زمین و زمان و هر چه که هست! بدون شک غیبت شما به درازا کشیده و ما در منجلابی که برای خودمان ساخته ایم دست و پا می‌زنیم. برای خودم حقیقتا تاسف می‌خورم که در 21 سالگی حس می‌کنم هنوز راه های طولانیِ نرفته ای دارم برای اینکه بتوانم ادعا کنم که من هم باری از روی دوش شما برخواهم داشت. من در سختی بیدار شدن برای نماز صبح خودم مانده ام. امشب حقیقتا و بدون هیچ تعارفی برای خودم متاسف شدم و حس کردم چقدر برای شما بی مصرف ام. شما برای از بین بردن ظلم خواهید آمد و من هیچ غلطی نکرده ام، هیچ راهی را جلو جلو نرفته ام که بتوانم بگویم کمی مسیر را برای شما کوتاه تر کرده ام. من در روزمرگی ها و بی ایمانی خودم دست و پا می‌زنم. اما با همه ی این حرفها، می‌دانم پررو بازی ست ولی می‌شود زودتر بیایید؟ آقای من اوضاع خیلی بدی ست و هوای این جهان بدون شما ما را خفه کرده … می شود کمی، و فقط کمی زودتر بیایید؟ …

  • ۰۰/۰۵/۲۲
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">