دیوار های سوسکی
دیوار های خانه و حتی! حتی! حتی اتاقم، نفسم را به طرز عجیبی این چند وقت گرفته اند. شب می شود حس میکنم خیز برداشته اند که حمله کنند! این جور مواقع دوست دارم در هوای آزاد بخوابم. مثل قدیمی ها یک بالش و تشک بردارم ببرم پهن کنم روی پشت بام و صبح چشم هایم را آنجا باز کنم! [در وبلاگی قبلا هم خوانده بودم که یک نفر این کار را کرده بود. یادم نیست چه وبلاگی. شاید وبلاگ صبا] اما تنها کاری که از دستم بر میآید این است که بروم دم بالکن، پرده را روی موهایم بکشم که حجاب اسلامی را هم حفظ کرده باشم و چند باری نفس بگیرم. بعد دوباره به اتاقم باز می گردم و نیشخند دیوار ها را تحمل میکنم: «چی شد؟ تو که میخواستی تو هوای آزاد بخوابی؟؟»
پی.اس: البته قضیه پشت بام بخاطر وجود احتمالی سوسک ها فعلا کنسل است. شاید دیوار های خانه وحشی باشند و گاز بگیرند، اما سوسک ها بی رحمانه مرا میکشند. محبوبم! در هر کجای این جهان که هستی! هر سن و سال و تحصیلاتی که داری مهم نیست، قد کوتاه و بلند و چاق و لاغرت مهم نیست (الکی گفتم. قدری مهم است)، پولدار و بی پول ات مهم نیست اما ترس ات از سوسک چرا! اگر از سوسک بترسی، بنیان های زندگی ما سست خواهد شد و به زودی فرو خواهد ریخت! اول روی خودت کار کن، بعد تشریف مبارکت را بیاور و زنگ در خانهمان را بزن و بخوان: «واسه دخترررر شما، واسه دختر شمااااا، خواستگاری اومدم! منم که با هدیه هاااا، منم که با هدیههه ها، دسته به دسته اومدم». ارادتمند شما، سایه.
- ۰۰/۰۵/۲۱
این مشکل با یه پشه بند قابل حله!