پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

و اما بشنوید از دختری که در اتاق خود پودر شد

سه شنبه, ۱۹ مرداد ۱۴۰۰، ۰۶:۰۵ ب.ظ

اگر بخواهم فقط تا سر کوچه بروم هیئت روی فرش ها با فاصله و ماسک بنشینم، کار بدی‌ست؟ در خانه خواهم پوسید. قطعا می پوسم و پودر می شوم و باد ذرات‌م را با خودش خواهد برد. حالا نه که فکر کنید خیلی وقت است بیرون نرفته ام. ۲۴ ساعت پیش بیرون بودم و تازه رسیده بودم خانه :) ولی خب نمی شود در خانه ماند دیگر. می‌دانید چه می‌گویم؟ کاش حداقل گواهینامه ام را گرفته بودم و یک ماشین هم دم دستم بود می‌رفتم یک دوری می‌زدم و کمی هوا می خوردم. کلاس های آیین‌نامه تمام شده ولی آن کسی که اصلا حوصله و (بیشتر) وقتِ گذراندن کلاس های شهری را هنوز ندارد چه کسی‌ست؟ احسنت به این هوش و ذکاوت. بله خانم سایه!

  • ۰۰/۰۵/۱۹
  • سایه

نظرات (۴)

و میدونی؟ من خیلی خوشحالم که الآن همه چیز مجازیه و من درحالی که توی اتاق روی تختم کز کردمف میتونم روضه ی هیئتی که دوست دارم رو گوش بدم، نه اینکه مجبور باشم برم مسجد محلمون و از اول تا آخر پوکر فیس به در و دیوار نگاه کنم!

پاسخ:
آره میفهمم. منم پارسال اینطوری بودم که آنلاین سخنرانی کسی که دوست داشتم رو گوش میدادم بعد می رفتم یه لینک دیگه مداحی کسی که دوست داشتم :)

بشین تو خونه سایه

تازه خوب شدی از کرونا زن!

پاسخ:
فردا دارم میرم بیرون 🚶🏻‍♀️ نمیتونم

چقدر من..‌‌..

پاسخ:
ظاهرا مُسریه :)

حالا فکر کن گواهینامه داشته باشی ولی ماشین نه.

"به دنیای پودرها خوش آمدی"

پاسخ:
حالا من که زدم بیرون امروز از ظهر :) امشب هم می‌زنم ولی واقعا چیه این چهار دیواری خونه؟ =)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">