پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

خانوم ما یه چیزی بگیم!

سه شنبه, ۱۹ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۲۹ ب.ظ
مولف محترم کتاب روانشناسی یازدهم، در ابتدای درس اول، کمی معرفت شناسی و راه های کسب معرفت را معرفی می کند و بعد سریع بحث را جمع می کند و می رود سراغ ویژگی ها/اهداف و تعریف علم تجربی. بچه ها مفصل در درس ۶-۷ فلسفه یازدهم‌شان این‌ها را می خوانند ولی منِ معلم روانشناسی مجبورم کمی وارد این بحث ها شوم و بیشتر از کتاب توضیح دهم که بتوانم درس را پیش ببرم.
بچه های این مدرسه، نه بچه های مثلا فرهیخته ی فرهنگ‌اند، نه داعیه ی بلد بودن‌شان گوش عالم را کر کرده. این دو جلسه که نصف درس اول را - همان روش های کسب شناخت و مخصوصا چیستی علم تجربی - تمام کردم، با سوالات جالب و خوبی از طرف‌شان مواجه شدم که حقیقتا انتظارش را نداشتم. سوالاتی مثل: «روانشناسی را چطور در حیطه ی علم تجربی قرار می دهند و چطور می خواهند روان انسان را با حس و تجربه بشناسند؟ » ، «اینکه بگوییم: من چیزی را که ببینم قبول می کنم و چیزی را که نبینم قبول نمی کنم، درست است یا غلط؟» [حتی بچه ای که این سوال را مطرح کرد گفت: خانوم! شاهین نجفی هم همچین نظری داره! :)))] ، «یعنی واقعا با علم تجربی نمی توان هممممه چیز را شناخت؟» و هزاران هزار سوال دیگر که مطرح شدنشان حالم را جا آورد!
دیشب خیلی خوابم می آمد ولی یک ساعت تمام از ساعت ۴ تا ۵ نشستم طرح درس نوشتم، کتاب های دانشگاهم را ورق زدم، دنبال مثال بودم و پاور هایم را کمی تغییر دادم. واقعا با مشارکت‌شان توی کلاس و یکهو مثال زدن و سوالات خوب پرسیدن، سر ذوق آمدم! انگار نه انگار که بعد از نماز خوابیده بودم و ساعت ۹ بیدار شده ام. همه‌اش نگران بودم که این مباحث اول درس برایشان خسته کننده باشد چون نیمه ی دوم درس ۱ پر از مثال و نمونه های جالب است و چند تا فیلم بامزه هم برایشان دارم. برای بچه های پارسا‌لم آخر درس ۱ [ که راه های جمع آوری اطلاعات در روانشناسی - پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده و ... - را توضیح می‌دهد] یک قسمت در اسلاید ها اضافه کردم و نوشتم «پرونده ویژه: MBTI!»
اول گفتم تست را بزنند و کمی توضیحش دادم. هر کسی تیپ شخصیتی خودش را گفت و خیلی هم ذوق کرد! بعد هم این تست عزیز و دل‌انگیز را شستم و گذاشتم کنار و گفتم مبادا دل بدهید به این تست های زرد بازاری :)) بچه ها خیلی خوششان آمده بود.حتی آخر سال هم گفتند خانوم اون تسته که درس اول گفتید بزنیم خیلی خوب بود! اصلا نمی دانم چه شد که به اینجا رسیدم. فقط می‌خواستم بگویم امروز از سوالاتشان خیلی کیف کردم، کلی هم مثبت دادم :)) هر مثبت هم ۲۵ صدم مستقیم به نمره مستمرشان اضافه می کند و به حرف ها و سوالات دقیق و خوب‌شان سر کلاس داده می شود. خلاصه که خوشحال‌ام از اینکه معلم شدم. چیزی که همواره در برابرش گارد داشتم!
  • ۰۰/۰۵/۱۹
  • سایه

نظرات (۲)

این حال خوب رو خریداریم :)

پاسخ:
ایشالا قسمت شما :)

مثبت خوب است :))))) مثبت بدهید.من از شما تشکر می کنم.

پاسخ:
دیگه کاریه که از دستم بر میاد
من متعلق به همه م :))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">