پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

زمزمه‌کنان

دوشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۲۳ ق.ظ
من در حالی که ۲۲ ساعتی می شود که نخوابیده ام و لنزهایم هم ۲۱ ساعت مدام در چشمم کار کرده اند، در حالی که صبح یکساعت همگی نشستیم تا آزمایش خون بدهیم و من دوان دوان بعدش آمدم مدرسه، بازهم در حالی که برنامه های بچه ها مانده، و از قضا همین امروز قرعه ی پست گذاشتن  در پیج نشانی به نام من افتاده،
در همین حال و احوالات زیر لب زمزمه می کنم که: نخست دیر زمانی در او نگریستم، چندان که چون نظر از وی باز گرفتم، در پیرامون من همه چیزی به هیئت او در آمده بود، آنگاه دانستم که مرا دیگر از او گریز نیست ..
  • ۹۹/۰۳/۲۶
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">