پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

کار در معدن خانم سایه

شنبه, ۹ مرداد ۱۴۰۰، ۰۳:۳۴ ق.ظ
از تمام کار های خانه، فقط یکی هست که تقریباً از آن متنفرم! ظرف شستن! آه واقعا برایم مساوی کار در معدن است. من حاضرم تک تک لباس ها را با دست بشورم، اتو کنم، تا کنم، در کشو ها بگذارم ولی سمت سینک نروم. حس می کنم اگر بروم جهنم، آتش را الکی برای من صرف نکنند، فقط کل ظرف های اهل جهنم را می دهند من بشورم و خدا همان موقع می گوید: این است آن عذاب بزرگ!
پی.اس یک: شاید بگویید ماشین ظرفشویی بیچاره که همه چیز را می شوید؟ بله ولی قابلمه و ظرف های گنده و چرب و روغنی را کجای دلم جا بدهم؟
پی.اس دو: محبوبم! داشتی می آمدی، سر راه دستکش سایز دست خودت هم بگیر. بالاخره کار است دیگر :) پیش می آید :)))
* البته هر کاری با عشق و معنا انجام شود، دوست داشتنی می شود. خواه ظرف شستن باشد، خواه چیز دیگری.
  • ۰۰/۰۵/۰۹
  • سایه

نظرات (۲)

از یه کاری هم بدتون میاد که تقریبا بیشترین فراوانی رو تو کارهای خونه داره :)) البته در زمینه ظروف بزرگ موافقم. خصوصا اگه ظرف آش و سوپ باشه :(

ولی به نظر من هیچی مثل پهن کردن و تا کردن لباس‌ها سخت نیست.

پاسخ:
اینم شانس مایه :))) واقعا عذابه
وای نه من اتفاقا از بوی تمیزی کیف می کنم :)

منم قبلاها اوووونقدرررر از ظرف شستن متنفر بودم که حاضر بودم تک تک ظرفای کثیف رو بشکونم بندازم دور ولی نشورمشون :/

بعد الان باوجود اینکه هیچ عشق و معنایی پیدا نکردم امااونقدرها هم از این کار بدم نمیاد :ا

پاسخ:
من سال کنکورم از دور به سینک نگاه میکردم میگفتم خدایا کاش ظرف می شستم!
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">