به سان مار ها از جان عسگر
جمعه, ۸ مرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۰۲ ب.ظ
من روز ها اینطوری ام که «هر چه پیش آید خوش آید، ما که خندان می رویم!»، شب اینطوری هستم که «نفسم گرفت از این غم، نفسی هَوای من کن ...» به راستی شب ها از جان سایه چه میخواهند؟
- ۰۰/۰۵/۰۸
من روز ها اینطوری ام که «هر چه پیش آید خوش آید، ما که خندان می رویم!»، شب اینطوری هستم که «نفسم گرفت از این غم، نفسی هَوای من کن ...» به راستی شب ها از جان سایه چه میخواهند؟