پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

1374

سه شنبه, ۵ مرداد ۱۴۰۰، ۱۱:۴۵ ب.ظ

شماره پست ها رفته روی 1370 و خورده ای. فلذا اگر اجازه بدهید پست 1374 تا 1379 را می خواهم درباره ی آدم هایی بنویسم که متولد هر کدام از این سال هایند. شاید بهانه ای باشد برای اینکه کلمات را درباره هر کدامشان کنار هم ردیف کنم.

سال پیش دانشگاهی پشتیبان من - سیما، متولد 1374 بود. پشتیبان که می گویم فکر نکنید از این پشتیبان های آبکی قلمچی را میگویم! نه! ما در مدرسه مان هنوز هم به مشاورین اعظم پیش دانشگاهی میگوییم پشتیبان!

سیما کسی بود که من نتیجه ی کنکورم را مدیونش هستم. چرا؟ چون من در کنکور آدم زود خسته شو یی بودم! تازه حساب کنید کنکور هیچ وقت نمی تواند هدف غایی و متعالی یک انسان باشد و چقدر انگیزه های بیرونی لازم است تا آدم درس بخواند! پشتیبان من مرا خوووب می شناخت و من واقعا ممنون صبر هایش هستم. اگر سیما نبود من نمی توانستم لحظه ای قدم هایم را با خستگی زیاد آن سال پشت هم بردارم.

سیما کسی بود که من از او "پشتیبان بودن" را یاد گرفتم. اگر خدا به من لطف داشته و توانستم این 3 سال با بچه های کنکوریم سر و کله بزنم و متقابلا همدیگر را دوست داشته باشیم، یکی از دلایلش قطعا سیما ست با اینکه فقط یکسال با او همکار بودم. سیما به من یاد داد پشتیبان بودن فقط برنامه ریختن نیست! برنامه را که همه می توانند بریزند. به من فهماند که من باید در عین مشاور تحصیلی بودن، دوست، مشاور و خواهر بچه ها باشم. سیما برای من خیلی قابل تحسین است. او همزمان در مدرسه کار می کرد، درس می خواند و ارشدش را بدون کنکور در همان دانشگاه خودش قبول شد. سیما الان دانشجوی دکتراست و در مجموعه ی معروف و به نامی مشغول کار است. سیما از آدم هایی بود که حضورش در زندگیم همیشه خوشحالم کرده. امیدوارم «سیما» یی در زندگیتان وجود داشته باشد!

  • ۰۰/۰۵/۰۵
  • سایه

نظرات (۱)

  • °○ ‌‌‌‌‌‌‌‌نرگس
  • تا ستاره رو توی پنلم دیدم، به همین فکر افتادم که چه باحال می‌شه اگه توی پستایی که شماره‌شون مثل سال تولده، درمورد یکی از متولدین اون سال نوشت =))) پستو که دیدم چشمام چارتا شد =)))

     

    آقا مدرسه‌های شما چه باحالن. جدی چندتا پشتیبان دارین واسه‌ی سال آخریا؟ یا اصلاً مدلشه که همه‌ی مدرسه‌ها اینجوری باشن و مدرسه‌های شهر ما زیادی بی‌حالن؟ :(( 

    پاسخ:
    وای جدی =))) آره تا ۱۳۷۹ میرم دیگه دهه ۸۰ ای که بخوام در موردش بنویسم ندارم :))
    پارسال ۵ نفر بودیم، بعد مثلا از ۲۵-۲۴ تا بچه نفری ۵ تا زیرگروه داشتیم. نه من کم دیدم معمولا یه نفره مشاور کل
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">