سلام زندگی!
چهارشنبه, ۲۳ تیر ۱۴۰۰، ۰۸:۴۱ ب.ظ
تمام رااااه مرکز بهداشت تا خانه - که یک کوچه فاصله بود البته - را خوشحال و شاد و خندان طی کردم و در حالی که جلوی حرکات موزون ناشناخته ام را میگرفتم زیر لب میگفتم: «یس، یسسسس، یسسسسسسس» چون خانم دکتر گفته بود مشکلی نیست و می توانم هر جا که بخواهم بروم! سلام مدرسه! سلام سپیدار! سلام تهران کثیف! از اینکه بار دیگر مرا در کنارتان پذیرا خواهید بود، خوشحال نیستید؟ هماینک اجازه یافتم نعمت وجود خودم را بر شما ارزانی بدارم! چه چیزی بهتر از این :))) تبریک به من، تبریک به تو، تبریک به همه.
*قرنطینه واقعا کلافه ام کرده بود. لعنت بر باعث و بانی هرج و مرج و آشفتگی و مدیریت غلط و واکسیناسیون کند.
- ۰۰/۰۴/۲۳
سپیدار
سلام رفیق @_@
ایشالا زودتر شیرینی برگشتن بویایی چشایی تونو بخوریم!