همه شون سر و ته یه کرباسن
پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۰، ۰۲:۵۶ ق.ظ
دید بعضی آدم ها این شکلی ست:
مذهبی = چادری = ولایی = پدر خانواده عضو دولت = بزرگ شده با پول های مردم = راضی از وضع ممکن = طرفدار دیوار کشیدن در پیاده رو ها = خدا دانستن تمام ارکان نظام = بداخلاق و بدعنق = عضو افتخاری گشت ارشاد در پارک ها = از تبار «آخوند» ها = افراطی = پای صحبت خانوم جلسه ای ها = جزو همان دسته افرادی که «کار خودشونه» = بالا کِش بیت المال = خشک و بدون ذره ای تفریح در زندگی = بی فکر و وابسته و تابع = همسرشان را اولین بار سر سفره عقد دیده اند = طرفدار سفت و سخت صدا و سیما و عاشق گزارش های بیست و سی = حداقل مختار نامه را ۱۰ بار دیده اند = از اوضاع جهان بی اطلاع
این مساوی ها که گذاشتم به این معناست که بعضی آدم ها به این ویژگی ها سور کلی می دهند. یعنی می گویند هر دختر مذهبی ای، لزوما چادری ست، خانواده هر چادری ای، لزوما در دولت کار مهمی با حقوق بالا بر عهده دارد و الی آخر. من معتقدم رابطه اکثر این ویژگی ها با هم عموم و خصوص مِن وجه است. یعنی بعضی مذهبی ها متاسفانه به غلط تمام ارکان این نظام را معصوم می دانند و بعضی نه. این که همه ی افراد با بر چسب «مذهبی» را در یک دسته قرار دهیم، به نظر من خلاف عقلانیت و صد البته انصاف است.
اگر دنیا را صفر و صدی و سیاه و سفید نبینیم، یعنی بزرگ شده ایم، قد کشیده ایم و حق طلب شده ایم. امیدوارم روزی «حق طلبی» را یاد بگیرم. چون آدم ها با «حق طلبی» عاقبت بخیر شده اند، نه چیز دیگری.
- ۰۰/۰۳/۲۷
این مساویا آزارم می دادن همیشه... و چه خوب کلمه شون کردین =}