پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

به رسم مرضیه 2

شنبه, ۱۵ خرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۲۳ ق.ظ

روز هایی که کم‌خوابی و باید کارت را تمام کنی، روزهایی که از شدت خیره شدن به لپ تاپ چشم هایت از حدقه بیرون زده، روز هایی که هر چه میوه برایت پوست‌کنده ام را لب نزده ای چون حواست صد در صد روی کارت بوده، بله همان روز ها من میشوم مثل مرضیه برای حیدر توی فیلم بادیگارد، یک دستمال می‌بندم دور چشمانت و میگویم: «الهی بمیرم! این چشا چقد خسته ست!» و بعد مجبورت میکنم چند ساعتی بخوابی. چند ساعتی از این دنیا فاصله بگیر، من به جای تمام سختی هایت بیدارم . [الکی گفتم من اصلا نمی توانم بیدار بمانم.]

*لعنتی ها یک کتاب عاشقانه بدهید من بنویسم لااقل یک پولی چیزی در بیاورم. حتی می توانم برای محبوبتان نامه بنویسم با مبلغ بسیاااار کمی. ولی روا نیست این حجم از احساس را رایگان هدر کنم. الان ژاپنی ها می توانستند از نوشته های عاشقانه ام برق تولید کنند. بوخودا.

  • ۰۰/۰۳/۱۵
  • سایه

نظرات (۲)

شما محشری بانو DDD ;

پاسخ:
من متعلق به همه مردم ایرانم :))

مرضیه جان! نامه به محبوب صفحه ای چند؟

پاسخ:
قیمت = دایرکت
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">