پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

کارو یک سره کن، ممنونتم

چهارشنبه, ۱۲ خرداد ۱۴۰۰، ۰۱:۰۹ ق.ظ

گفتی به تو گر بگذرم از شوق بمیری

قربان قدت، بگذر و بگذار بمیرم ...

  • ۰۰/۰۳/۱۲
  • سایه

نظرات (۲)

  • سیمیا ‌‌‌‌‌
  • چشمت بلای جان و تو از جان عزیزتر

    ای جان فدای چشم تو، با قصد جان بیا!

    (فاضل نظری)

    پاسخ:
    نمیاد که کاک بر سر.
  • سیمیا ‌‌‌‌‌
  • خب باید بشینی سر راهش که گذرش بیفته :))

    یاد هم‌اتاقیم افتادم که داشت غر می‌زد که چرا من سینگلم؟ ‌گفتم چون هروقت اومدم دیدم نشستی گوشه‌ی این اتاق و داری سریال کره‌ای نگاه می‌کنی D: کی غیر از من تو رو می‌بینه؟

    پاسخ:
    :))))))))))))))
    احتمالا با چادر گل گلی برم نذری آش رشته بدم :) با اوجولات :))))
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">