یحی الارض بعد موتها
جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۸:۱۵ ق.ظ
وقتی به متیو می گویم بهار و تابستان فصل های مورد علاقه ام هستند می گوید خسته نباشی! چهار فصل داریم، مورد علاقه یعنی یکی! یا بهار یا تابستان! ولی خب من هر دوتایش را دوست دارم. بهار را بخاطر این حجم از سرسبزی و شوق زندگی، تابستان را بخاطر تعطیلی و "دوباره کنار آب زیر ستاره هاییم" و میوه های متنوع و این داستان ها. ولی پاییز و زمستان چه؟ سرد، بی روح، خشکیده، مرده و تاریک. واقعا نیمه دوم سال که می رسد روز به روز منتظر اول بهارم!
اگر پاییز و زمستان بیایند، گل های یاس می خشکند، برگ های نسترن سرخابی توی حیاط می ریزد، انار های درختمان از شدت سرما خشک می شوند، از سفارش آب هندوانه خبری نیست و زندگی روی یک روتین فرسایشی میفتد. اتفاقا همان روز هاست که در جلد درونگرایی ام می روم. نمی خواهم غصه ی زمستان 7-8 ماه دیگر را بخورم. با بهار خوشم و این بسیار واضح است. فقط خواستم بگویم تمام گرمای تابستان را به جان می خرم، حساسیت بهار را تحمل می کنم و امتحانات خرداد و تیر را پشت سر می گذارم ولی امیدوارم زمین همینطور زنده باشد. خدایا! به روز های بهاری تافت بزن لطفا!
- ۰۰/۰۲/۱۷
زمستون که طبیعت میمیره انگار دل آدمیزادم میمیره