پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال ۱۰ سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

من.

جمعه, ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۱۱:۴۱ ق.ظ

من؛

امروز تا ۱۱:۵۹ دقیقه وقت دارم دو تا پروژه برای استادم بفرستم و برای هیچ کدام هیچ کاری نکرده ام.

سردرد کم خوابی ام به شقیقه ها زده و شقیقه سمت راستم هم دارد به طرز عجیبی سِر می شود.

در حقارتی دست و پا میزنم که حالم را بهم می زند.

احساساتم قر و قاطی شده، چنان نمک و شنی که در یک نعلبکی مخلوطشان کرده باشید. سر راه پیدا کنید پرتقال فروش را.

دل تنگم.

بله من.

  • ۰۰/۰۲/۱۰
  • سایه

نظرات (۲)

من میتونم کمکی کنم؟ خدماتی از تایپ تا خلاصه نوشتن از مقاله ای چیزی تا... 

پاسخ:
نه دیگه شل کردم :}}} شما همین کامنتاتون روحیه ست :))

جدی میگم بخدا. 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">