روزمرگی
*این یک پست روزمرگی و حوصله سربر است. بی تفاوت از کنارش رد شوید.
امتحان نظریه ها را دادم. تقریبا کل شب را تا الان بیدار بودم و از روی جزوه و کتاب خواندم و همه ی وویس هایش را گوش کردم در حالی که برای امتحانش اصلا لازم نبود این کار ها را بکنم. [الان که ده تا سوال را جواب دادم به این نتیجه رسیده ام] ولی واقعا با کلاس و کتاب و مباحث ذوق کردم و با علاقه خواندم و به تصمیمم مبنی بر بالینی رفتن مطمئن تر شدم. سپیدار پرسید که خوب دادم یا نه و باید بگویم: بستگی دارد جواب های درست چه باشد!
کلا دارم با نوفرستی خیلی حال می کنم. و اولین کاری که بعد امتحان کردم این بود که کتاب ptc ام را برداشتم تا مطمئن شوم ptc جزو درمان های روان پویشی ست ولی خب از نوفرستی پرسیدم و گفت که you're wrong girl! فقط زیربنایش تحلیلی ست. در هر صورت درست است که امتحان میان ترم تمام شد ولی ذوق و اشتیاق من به یادگیری این درس و خواندن این کتاب پایان ناپذیر است و به زودی دوباره سراغش خواهم رفت. *قسمت بعدی سریال را پلی می کند*
یک وبلاگ هست که نمی دانم تا به حال آن را دیده اید یا نه ولی هر روز سه نکته مثبت از روزش را پست می کند. به نظر من خیلی کار خفنی ست و مطمئنم آن خانم به نسبت آدم های اطرافش به لحاظ روانشناختی شخصیت سالم تر و ego ی قوی تری دارد. این را گفتم که بگویم اگر بخواهم سه نکته ی مثبت امروز را نام ببرم آنها به این ترتیب خواهند بود:
۱. خوردن فسنجان با گوشت های رشته رشته شده برای اولین بار و بسیار پسندیدن آن.
۲. زیرگروهم یک کارت تبریک تولد برایم ایمیل کرد که حقیقتا زیبا بود و درد و بلایش بخورد بر سر یک نفر که در ذهنم است ولی نمی توانم بلند بگویم چون هیسسسس، پشتیبان ها فریاد نمی زنند.
۳. بالاخره istdp را خواندم و وویس هایش را گوش دادم. درود بر من.
- ۰۰/۰۲/۰۳
ما تا انتها خوانده و محظوظ گشتیم. لکن کسی که روزی 3 تا نکته مثبت میذاره حوصله من سر میره-_-