پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

وضعیت جنگی

سه شنبه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۰، ۱۰:۴۷ ق.ظ

راستش به نظرم از باگ های بنده این است که گاهی احساساتی پیدا می کنم که اصلا از وجودشان راضی نیستم اما کاری هم از دستم بر نمی آید. اینجور مواقع به آدم های بی احساس، پسر ها و گیاهان آپارتمانی غبطه می خورم که خیلی با غلیان احساسات رو به رو نیستند. من فقط می خواهم در مواقع نادرست مثل حالا احساسی نداشته باشم و در مواقع درست پر از احساس شوم! ولی خب نشسته ام یک گوشه ماستم را می خورم و به عدم تعادل هورمون ها و جنگ نوروترنسمیتر هایم می نگرم. زیبا نیست؟

  • ۰۰/۰۱/۳۱
  • سایه

نظرات (۱)

امان از این تطاول آه از این رنج واقعا!

 

منم گرفتارم

پاسخ:
خدا گره از کار همه گرفتار ها باز کنه واقعا :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">