and now I know
پنجشنبه, ۲۶ فروردين ۱۴۰۰، ۰۴:۰۸ ق.ظ
رشد کرده ام. ذهنم، قلبم، انتظاراتم. همه شان عوض شده اند و انگار هر چه بیشتر می گذرد بیشتر می فهمم از این زندگی چه می خواهم. 18 ساله بودم، رها شده در دنیایی پر از تناقض، پر از سردرگمی، پر از آرزو های بزرگ، پر از بحران. گذشت، سه سال گذشت و کم کم بیشتر فهمیدم. بیشتر توانستم، بیشتر مطمئن شدم، یاد گرفتم خودم را دوست بدارم، یاد گرفتم که زندگی سخت است عزیز من، یاد گرفتم چه کسی هستم، چه چیز هایی و چه کسانی را بر نمی تابم یا چه کسانی مرا تا سر حد مرگ جذب می کنند به طوری که باید قلبم را سریع قفل کنم، یاد گرفتم باگ های شخصیتم کجاست و خوبی هایش چیست. همه ی این ها را یاد گرفتم و مهم تر از همه فهمیدم که تنها خداست که می ماند..
- ۰۰/۰۱/۲۶