پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

زندگی در قالب استعاره

جمعه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۰، ۱۰:۱۶ ب.ظ

حسم این است که دارم به پیشواز یک سناریوی تکراری می روم. فقط امیدوارم این بار بعد از اینکه فیلم تمام شد، گریه و زاری نکنم و فقط با نرمال ترین حالت ممکن از جایم بلند شوم و بگویم: «من که میدونستم آخرش چی می شد!» بعد در حالی که پاکت پاپ کرنم را به سطح زباله می اندازم، بی تفاوت از در های سینما خارج شوم.

  • ۰۰/۰۱/۱۳
  • سایه

نظرات (۳)

همون که فک میکنم یا چی 

پاسخ:
فک کنم همون که فک می کنی.

حرف بزنیم؟ بریم بیرون؟ بیای خونمون؟ 

پاسخ:
نه بابا حله. گردنم کلفت شده دیگه :)))
دمت گرم. تاییدم کردم، اوکیه.

نمیکردی بابا. ادمای گردن کلفتم میتونن با دوستاشون حرف بزنن که خب:)) 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">