سلام، حوری هستم از بهشت، سفارشتون؟
پارسال، از یکی از دانش آموز هایم - خارج مدرسه - پرسیدم: «اولین کاری که دوست داری بعد کنکور بکنی چیه؟» با ذوق خاصی گفت: «وای میدونی میخوام چیکاااااار کنم؟» گفتم: «چییییی؟» گفت: «دلم میخواد یه لیوان آب خنکککک بخورم!»
خندیدم و گفتم فکر کردم میخواستی بروی آموزش پرورشی جایی را آتش بزنی، کتاب هایت را ورق ورق کنی یا یک چیزی در همین مایه ها! میخواهی یک آب خنک بخوری؟ الان هم میتوانی! ولی خب برای او بحث زمان مطرح نبود، او همان موقع هم میتوانست این کار را انجام دهد، ولی دلش می خواست بعد کنکور یک لیوان آب خنکاش را «با خیال راحت» بخورد! ظاهراً کنکور نمیگذاشت یک لیوان «آب خوش از گلویش پایین برود»!
راستش من هم فکر کردم و دیدم بعد از اینکه بمیرم - اگر شانس بیاورم و بروم بهشت - دوست دارم اولین کاری که میکنم این باشد که لب جوی شیر و عسل بنشینم و فقط یک لیوان آب خنک بخورم! یا شاید هم یک لیوان شربت آبلیموی خنک! البته شاید هم در منوی حوری ها فقط «یخ در بهشت» وجود داشته باشد، هر کدام که بود مهم نیست. میدانم اینها را الان هم میتوانم بخورم، ولی این دنیا ماهیتش این است که خیلی آدم را اذیت کند. این دنیا چنگال های تیزش را هر از چندگاهی فرو میکند جایی که قبلا زخم شده بود. این دنیا گاهی نمک میپاشد روی زخم باز، آب لیمو را خالی میکند توی چشم هات، جفت پا میرود توی شکمت. میدانید میخواهم چه بگویم؟ این دنیا نمیگذارد شربت آبلیمو - یا یخ در بهشت آلبالو - آنطور که شایسته است مزه دهد.
فقط امیدوارم مجبور نشوم دست آخر از آب جوش های تلخ جهنم بخورم. یا آب خنک را در زندان های جهنم نوش جان کنم. خدایا بحق شربت آبلیمو، دو خواسته از تو دارم: ۱) فالوده را هم به منوی بهشت اضافه کنی و ۲)اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا.
- ۵ نظر
- ۰۳ شهریور ۰۰ ، ۰۱:۲۶