ساعت خواب بدنم یحتمل کف و خون قاطی کرده که ساعت ۱۰ شب خوابیده ام. آخرین سیکل خواب ساعت ۶ صبح تا ۱۲ ظهر بوده و حالا ۱۰ شب رفته ام توی رخت خواب و چشم هایم گرم شده. طبیعی ست که هر یک ساعت یکبار بیدارم کند و بزند روی شانه ام که داداش حالت خوبه؟ و دیگر از ساعت ۳ به بعد هم باورش نشود که الان وقت خواب است و کلا بیدارم کند که بیا لااقل یک پستی چیزی توی این وبلاگ بیچاره بگذار. اصلا میدانید چه می گویم؟ ساده ترش اینکه از ساعت ۱۰ که خوابیده بودم، یک ساعت یک ساعت بیدار شده ام. هر دفعه هم آرزو کردم که کاش ساعت ۶ صبح باشد ولی در هیچ کدام آرزویم محقق نشده. اینقدر صغری کبری چیدن لازم نداشت.
سال تحویل را کنار عزیزانم جلوی تلویزیون همراه با شبکه ۳ گذراندیم و بعد با عزیزان دیگرم در مسافت های دورتر ویدیو کال کردیم. پیام های تلگرام و واتسپ را از ساعت ۸ به بعد نادیده گرفتم تا فردا سر فرصت پاسخ دهم. استوری ها را هم همینطور، حتی در وبلاگ هم بعد از خواندن چند پست از دنبال شده هایم، هنوز ۱۰ ستاره باقی مانده که باید سر فرصت خاموششان کنم. یکی از اهداف امسالم همین است: کم کردن سوشال مدیا و بیشتر نوشتن. البته می گویند تا وقتی اهدافتان محقق نشده آن ها را پیش عموم جار نزنید، فلذا شما هم از این گوش بشنوید و از آن گوش در کنید. امیدوارم ۱۴۰۱ سال روان و جاری و پویا و شیرینی باشد، با دست انداز های کم. هر چند، مگر آدم جز در دست انداز های زندگی بزرگ می شود؟