پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال ۱۰ سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

Day 10

دوشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۲۳ ب.ظ

Writing challenge: Day 10: your best friend

به به عجب موضوعی :} سپیدار جان بیا که نوبت تو شد. فکر کنم هزار بار داستانی که چطور با سپیدار آشنا شدم را تعریف کردم. البته همچین داستانی هم ندارد، روز اول دانشگاه من سر کلاس نشسته بودم و او پشت من بود، کلاس که تمام شد جلوی در به من گفت: شما رتبه یک هستید؟ گفتم رتبه یک کیه برو بابا! و بعد گفت حالا که رتبه یک نیستید من میخواهم بروم نماز بخوانم میایی باهم برویم؟ من هم گفتم چرا که نه! و اینطوری شد که دوستی ما آغاز شد. [دقت کردید دوباره خیلی ریز تعریف کردم؟ :) ] نمی دانم چه می شد اگر آن روز نمی رفتم نماز بخوانم. یحتمل دوباره باهم دوست می شدیم.

بعد ها از صحبت هایش فهمیدم سال پیش دانشگاهی می‌خواسته بیاید مدرسه ما ولی خب نشده! و اگر می آمد احتمالا اصلا شبیه هم نبودیم و با هم ارتباطی نداشتیم! نمی دانم چه می شد ولی این را می دانم که خدا خیلی دقیق آدم ها را میچند کنار هم و راهشان را به هم گره می زند. ما دو راهِ به هم گره خورده ایم!

ما با هم اربعین کربلا رفتیم و با بچه های بسیج دانشگاه مشهد رفتیم. که خب هر دو از بهترین سفر های عمر من بودند و اگر سپیدار نبود، قطعا این خاطرات به این پررنگی نبودند. قطعا خبری از شیرموز های یواشکی دم حرم، تحلیل مافیا های دست جمعی و دعواهای آخر های سفر اربعین نبود.

عرض که کردم، اگر خدا ما را سر راه هم قرار نمی داد، زندگی هر کداممان احتمالا خیلی فرق می کرد. و من زندگی با وجود سپیدار را بسیار بیشتر از زندگی بدون وجود او دوست میدارم. خلاص.

  • ۹۹/۱۲/۱۸
  • سایه

نظرات (۳)

  • °○ ‌‌‌‌‌‌‌‌نرگس
  • اگه رتبه یک بودین نمی‌گفتن برین با هم نماز بخونین؟ :)))

    + چقدر زود ده روز گذشت.

    پاسخ:
    هیس، رتبه ها یک ها نماز نمی خوانند. خیلی بی مزه بود عذر خواهم.

    (: سپیدار قشنگه سپیدار!. دوستیتون ماندگار. لحنت(مدلت؟!) عوض شده؟!. 

    پاسخ:
    سلامت باشید :}
    هوم. به چه لحاظ؟ :)

    از لحاظ نوشتاری.

    پاسخ:
    یحتمل این از اون چیز هاست که به چشم نویسنده نمیاد ولی خواننده چرا :}
    *من خوشحال میشم بخونمت.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">