پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

کارما

چهارشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۳۳ ب.ظ

من به تمام چیز هایی که می خندیدم، - در حد خودم - دچار شدم. به شعر، به انقلاب، به متن های طولانی بلاگ، به پیج های پابلیک، به احساسی بودن. فکر کنم فقط فلسفه مانده. [که البته بخاطر ۶۵ درصد سنسینگ بودنم و ۳۵ درصد شهودی بودن مابقی، بعید است به آن دچار شوم. یکی نیست بگوید با این میزان از غیر شهودی بودن روانشناسی خواندنت چه بود. البته آمار و نوروساینس چشم غره می روند که مگر ما شهودی هستیم؟ مگر کم مجبور شدی هی ساختار نورون ها را مرور کنی و فلان ؟ این بود «دوستت دارم، دوستت دارم» هایت؟] آه عزیزان از این نوشته ها رد بشوید. فقط رد بشوید.

  • ۹۹/۰۳/۱۴
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">