پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

من در میان جمع و .

سه شنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۱، ۰۴:۲۰ ق.ظ
اشک و حسرت در فراق راه رفتن در طریق و رسیدن به عمود ۱۴۰۷ را نمی فهمیدم تا سه سال پیش در آن راه قدم زدم. دلم پر می کشد در نجف و بعد عمود به عمود مشایه را طی می کند، قلبم در هر موکب است، در هر کوله پشتی، کنار هر کودک عراقی، همراه بوی نان تازه صبحگاهی و خورشت های وقت ناهار. قلبم رو به روی گنبد خم شده و سلام می دهد. دلم تهران نیست، در مسیر مترو صادقیه به سمت فرهنگسرا نیست، توی تاکسی و کلاس رانندگی و خرید نیست، فقط جسمم اینجاست و خب، تو لطفا دلم را در کربلا از من بپذیر ...
  • ۰۱/۰۶/۲۲
  • سایه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">