پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

پناه

از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

این وبلاگ، ادامه ی چهارسال نوشتن در وبلاگ ایهام است. شهریور 94 اولین نوشته را منتشر کرده ام و حال 7 سال از آن روز ها می گذرد.
•اینجا خبر خاصی نیست. برای دنبال شدن، دنبال نفرمایید.

۱۷۱۸

دوشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۱، ۰۳:۵۸ ب.ظ

۱.نمی‌دانم مادرم چطور ۲۰ و خورده ای سال است که هر روز صبح تا بعد از ظهر سر کار می رود. نزدیک به ۸-۹ روزِ کاری ست [با حساب تعطیلی ها تقریبا سه هفته] از صبح تا ساعت ۱ می روم پایگاه و دوست دارم زودتر ۱۴-۱۵ روز کاری که قرارداد بستم. به آزمون تسلط پیدا کرده ام، امروز حساب کردم دیدم نزدیک ۸۰-۹۰ بچه دیده ام و با آنها مصاحبه کرده ام و دیگر حوصله ام سر می رود :) نمی‌دانم این بخاطر این است که کلا کار ازمونگری و روان‌سنجی خسته کننده است یا من زیاد از حد در کار تنوع طلبم! نمی‌دانم هر چه هست، مثلا یک کاری مثل تدریس خسته ام نمی کند. نکند کار بالینی همینقدر خسته‌کننده باشد؟

  • ۰۱/۰۵/۳۱
  • سایه

نظرات (۱)

آی آی

بااز من فکر میکنم کار تدریس کسل کننده است از یک جایی به بعد، اما درمان نه.

نمیدونم بازم

پاسخ:
درمان رو نمیدونم ولی تدریس رو تجربه کردم و به نظرم هیچ وقت تا الان خسته کننده نیومده
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">